گیومه

الیس الله بکاف عبده ؟!

گیومه

الیس الله بکاف عبده ؟!

گیومه

قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

"ای بندگان من که بر زیان خویش اسراف کرده اید ، از رحمت خدا مایوس ، مشوید زیرا خدا همه گناهان را می آمرزد اوست آمرزنده و مهربان"

سلام
آیه ی قشنگی هست.معنی شو گذاشتم تو گیومه...تفسیرشو باید میزاشتم تو پرانتز..که تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف...
ودر پایان مینویسم از آیت الله بهجت(رضوان خدا بر او باد):

"ما آمده‌ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم

نه اینکه

به هر قیمتی زندگی کنیم!"

پیوندها

Making MusiC

یکی از مستندات زندگی ام

دوشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۱۹ ب.ظ


 

۱)دوستم اس میزند ومینوسد نامزدش تصادف کرده و مرده..آشفته است ...یک ان هنگ میکنم...استرس میگیرم .میشناسمش ممکن است خود را نابود کند.

۲)اس بعدی می آید." ۲۰ تا به بالا دیازپام خوردم ..سرم گیج میرود...."دارد برایم وصیت میکند...

دستانم قفل کرده مغزم هم.مینویسم "دیوانه خودتو بکشی .با قتل نفس از دنیا رفتن تلخه"جواب میده بدون اون دنیا رو نمیخوام.زنگ میزنم. اس میدم .جواب نمیده..

هنوز مغزم قفله

۳)شماره ی زن داییی شو دارم.نگا میکنم به مخاطب هام.زنگ میزنم. زبونم قفل میکنه.بهش قضیه رو میفهمونم.

۴)میرن سراغش.میبرنش بیمارستان...حالش بده..

دوست"رفته کمای عمیق"

دکتر"میگه احتمال بیدار شدنش ضعیفه"

حالت"سه بار ایست قلبی"

حالت امیدواری"اگه بیدار شه فراموشی خواهد داشت"

۵)دنبال ذکر میگردم .دنبال دعا براش.دختر بدی نبود فقط کم شانسی آورد."الهم اشفع کل مریض".دنبال دکمه ی spaceمیگردم...و پیداش نمیکنم...زن دایی ش اس میده"کاش نامزدشم از خواب پاشه "دیگه نه دنبال ذکر میگردم نه دعا میکنم...فقط تعجب میکنم..چی؟؟؟؟

زن دایی ش میگه نامزدش تو کمای عمیقه..یکی از فامیلاش به دوستم اشتباهی گفته....من مصرم دکمه ی spaceرو پیدا کنم...یعنی دوستم پای ی حرف خودشو باخت؟؟؟ناچار میشینم و ی نفس عمیق میگیرم.خسته م...بازم دعا میکنم...خدا خودش میتونه.."مولای یا مولای انت قوی و ان ضعیف.و هل یرحم الضعیف الا القوی؟"

۶)زن دایی ش دعا میخونه.من هم .من معتقدم به دعا.خیلی..خدایاااااااااااا کمکش کن.کمکشون کن.به زن دایی ش میگم دم گوشش قران بزارید...زن دایی ش میگه خودم براش میخونم .صدای بلند براش خوب نیست.ناراحتم..تو استرس .دنبال ذکر میگردم...ذکر

۷)۳ روز میگذره دکتر میگه خودش نمیخواد پاشه.دوست نداره. نمیدونم چی میشه که خودش میخواد و دعاهای مادرش .ذکر های من تاثیر میزاره.دوستم چشاشو واز میکنه...دنیا چه رنگی هست؟

اصلن با خودش چند چنده؟به محض پاشدن اسم همسرشو میگه...میگم اسمت چیه میگه نمیدونم .تو خواب یکی رو دیدم...فقط اسم اونو بلده..به خاطر اون پاشده ...میگم من دوستتم ..همکلاسی..میخنده وتلخ میخنده و میگه...همکلاسی؟تو.

بعدگریه میکنه و میگه من کی ام؟چرا اینجام؟اون آقا هه کی بود تو خواب؟

۸)حالم بدتر شده..همسرش تو خواب عمیقه....و دوستم درست مثل ی بچه ی ۲ ساله هیچ چی یادش نمیاد...بهم اس میده"مگه نمیگی دوستمی؟پس بگو منو ببرن پیش اون مرد.اصلن اون آقاهه کی بود"سوالاش بازم شرو میشه و من عذاب میکشم..اون اسمشم بلد نیست.

۹)اس میدم به زن دایی ش"به نظر من بره پیش نامزدش.ببینتش"دکتر میگه احتمالش کمه بیدار شه شوهره.

زن دایی ش میبره پیش شوهرش...میره بالای سرش اسمشو صدا میکنه...و من دارم ذکر میگم برا همه چی....

منتظر میمونم...هی اس میدم جواب نمیده زن دایی ش.دراز کشیدم به سقف نگاه میکنم...چه قدر اینجا شبیه

زندانه.دارم خفه میشم.صدای آلارمش میاد.برمیدارم.نوشته"وقتی صداشو شنید چشماشو واز کرد..اینجا همه دارن گریه میکنن"لکنت فکر گرفتم ...به سقف نگا کردم چه قدر بزرگ بود چه قدر دلگشا..حتی میشد پرواز کرد...شکرخدایا..

۱۰)همین

پانوشت:

۱ اگر چه دوستم چیزی یادش نمیاد...ولی عشق از یادش نرفته..الان باهم زندگی میکنن.

۲ واقعی بود.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۰۶/۰۴
سیده سما

نظرات  (۲)

۰۶ شهریور ۹۲ ، ۱۳:۰۴ محتسب دربار
اولش جالب نبود اما خدا رو شکر به خوبی تمام شد
۱۱ مهر ۹۲ ، ۰۷:۰۸ خادم اهل بیت (ع) ارادتمند رزمنده ها

به نام خدا

سلام علیکم 

الله اکبر....

چه خدای مهربونی داریم.....

پاسخ:
سلام
بله
خیلی مهربون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی