گیومه

الیس الله بکاف عبده ؟!

گیومه

الیس الله بکاف عبده ؟!

گیومه

قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

"ای بندگان من که بر زیان خویش اسراف کرده اید ، از رحمت خدا مایوس ، مشوید زیرا خدا همه گناهان را می آمرزد اوست آمرزنده و مهربان"

سلام
آیه ی قشنگی هست.معنی شو گذاشتم تو گیومه...تفسیرشو باید میزاشتم تو پرانتز..که تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف...
ودر پایان مینویسم از آیت الله بهجت(رضوان خدا بر او باد):

"ما آمده‌ایم زندگی کنیم تا قیمت پیدا کنیم

نه اینکه

به هر قیمتی زندگی کنیم!"

پیوندها

Making MusiC

شعرنوشت من

چهارشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۲، ۰۶:۰۷ ب.ظ


مخمورم و خمارم

رنجورم و بیدارم

من مستم و سرمستم

دیوانه و آگاهم

سمع و بصرم در می

جام بدنم در باد

من خوابم و بیدارم

من مستم و هشیارم

گاهی قدحی در دست

گاهی ز سر مهرم

هم لیلی و مجنونم

هم کوی سر یارم

آزادم و در بندم

هم شادم و گریانم

گاهی ز سر ساقی

گاهی به در باقی

من هستم و من رستم

رستم ز سر هستم

هشیارنخواهم بود

در شربت او مستم

 

پانوشت:

1  شعر(شر) نوشتی نوشتیم.به غایت  ...

2 و دیگر هیچ

موافقین ۸ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۱۰
سیده سما

نظرات  (۲۷)

شما در ترکیب مفاهیم مختلف استادید
درود بر شما
با همین شر ها شروع میشه و به شعر تبدیل میشه با مطالعه زیاد و شعر خووندن زیاد
یه جمله قشنگ اینه
 آثار بزرگان شعر و ادب هر کشور باید خونده بشه
هر کسی که می خواد قلم بزنه
پاسخ:
امیدوار کردید مرا
البته سپهری خوندم
و مولانا
کمی
ولی اینو هم قبول دارم که شر می‌نویسم نه شعر
۱۱ مهر ۹۲ ، ۰۷:۱۴ خادم اهل بیت (ع) ارادتمند رزمنده ها

به نام خدا

سلام علیکم

راستی لینکتون کنم؟

پاسخ:
سلام
بله اگه دوست داشتید 
۱۱ مهر ۹۲ ، ۱۰:۳۰ بنت الهدی حسینی
عالی بود خواهرم
پاسخ:
شما لطف دارید 

مخمورم و خمارم

رنجوردم و بیدارم

من مستم و سرمستم

دیوانه و آگاهم

سمع و بصرم در می

جام بدنم در باد

.

.

.

این تیکه آهنگش مشابه قسمت های بعدی نیست. یعنی وزن یهو عوض شده بعد از این قسمت.

دوم اینکه خط دوم یعنی چی؟

سوم:

"گاهی قدحی در دست

گاهی ز سر مهرم"

انگار به زور به هم چسبونده شدن

نه به هم میخورن نه به ابیات قبل و بعدشون

چهارم:

"هم کوی سر یارم"

یعنی چی؟

قبلن ها سر کوی یار می ایستادن اما بنده این جمله رو هرچی بالا پایین میکنم نمیفهمم!


پنجم:

این قسمتش قشنگ بود واقعا:


گاهی به در باقی 

من هستم و من رستم

رستم ز سر هستم

هشیار نخواهم بود

در شربت او مستم


البته فک کنم " از شربت او مستم" بیشتر جواب بده.

قصد تخریب روحیه نداشتم ها!

در کل امیدوارم موفق باشی و شعر هات روز به روز به پیشرفت نائل بیان و یه روز کتاباتو هدیه بدیم به دوستامون(((:


پاسخ:

اول:متشکرم و جای خرسندی داره که سر میزنید و نقد(که چه عرض کنم.از ریشه میزنید:-(    نوشته ی تحفه ی  ما را....

ولی خوب همین قدر که وقت گذاشتید و روش فکر کردید کافیه

دو:این نوشته رو در عرض 2 دقیقه به تازگی ها تقریبا گفتم.(بدون ویرایش.بدون فکر کردن بر خط هاش)

سه:تا حالا ادبیات رو جدی نخوندم.یعنی رشته م تجربی بود دبیرستان.الانم ربط خاصی به ادب یات نداره.ولی خوب خودمم کم کارم دیگه.مطالعه ندارم زیاد.

چهار:حس من به کلمات  در عروض و قافیه گنجایش نداره چون ازشون سر در نمیارم.اکثر نوشته هام.سپید و موج نو هست..یعنی فاقد قافیه..

حالا این یکی یکم میکس داشت.که بماند...

پنج:مفاهیم شعرم به هیچ جه برا خودم گنگ نیست .هر چند سریع نوشتم فقط بدون فکر...ولی بعد نوشتن که میخونم متوجه میشم.

هم کوی سر یارم...هم معنی داره به نظرم که بمانددددددددددددد.

شش:بازم ممنون .اصلن از این به بعد نقد کن..خیلی لذت بردم آجی..واقعا مهمه برام.شاید ی روز با یک اهل فن ویرایشش کردم.

هفت:خودم نوشتم...معر .یعنی نه شعر... و در پانوشت هم نوشتم به غایت ...که سانسورش کردم.(از معر انتظار نظم رو نباید داشت دیگه .ها؟)

احسنت
پاسخ:
سپاس
۱۱ مهر ۹۲ ، ۱۷:۰۴ سید محمد میرلوحی
ساقیا پر کن سبویم را که من دلداده ام ..
پاسخ:

    دل  به زلف و تابه ام روی خمارت باده ام

 

من عمیقا احساس تاثر پیدا کردم! ):

این که خوبه! من اصن شعر بلد نیستم کلا! منتها ما ایرانی ها کلا احساس میکنیم تو شعر خیلی صاحب نظریم و سریع دست به نقد میبریم!

یه چیز درگوشی هم بهت بگم اینکه یه منتقدا یه تیکه میندازن تو عالم ادبیات که میگن اینا خودشون نتونستن چیزی بشن تو رمان و شعر و ... از روی حسادت یا غبطه یا اعتماد بنفس دادن به خودشون یا هرچی شروع کردن آثار بقیه رو نقد کردن و زیر سوال بردن!

الان من درک کردم چرا این حرفا رو پشت سرشون میزنن(((:

خودم تو شعر و ادبیات هیچی نمیشم به آثار بقیه گیر میدم...

خلاصه شما ببخشید دیگه! قصد نداشتیم از ریشه بزنیم! از یکم بالاترو میخواستیم بزنیم شاید((((:

اصن خودم یه چند جلسه انجمن شعرهای یونی رو رفتم انقد سطحش بالا بود من عین منگ ها فقط نگاه میکردم! آخر فهمیدم سوات هم خوب چیزیه! کلا نرفتم دیگه!(((:

انقد شکسته نفسی نکن آبجی! حالا ما یه چیزی گفتیم تو چرا انقد روت تاثیر گذاشت؟

اما خداوکیلی بگو خط دوم اشکال املایی داره یا من نمیفهممش؟

پاسخ:
حالا این طوری. هام که شما میگی نیست ها 
در مورد منتقد ها خوب از قافیه و ادبیات و شعر بارشون هست که می‌نویسند و نقد میکنند 
ولی در ابتدای نقد ی ته تعریفی هم دارن الکی بعد از بیخ میزنند؛-)
روم تاثیر که گذاشت ولی تاثیر مثبت نه ناراحت کننده
تفسیر خط دوم رو هم میام برات پیام میدارم
در کل ممنون

خط دوم یعنی

رنجوردم و بیدارم!

نه اونی که شما نوشتی!

خب ماهم جدی جدی تعریفو تهش زدیم! نه الکی(:

پاسخ:
میگم الان

بعدم اینکه بخاطر روحیه خودت میگم، حتما یه سر بزن به این انجمن های شعر ببین چه دل و روده ای از شعر طرف در میارن! اصن یه وضی!

اونم انگار نه انگار! هرجا درست گفتن میره تصحیح میکنه هرجاش نه دس نمیزنه!

ینی من جای اونا بودم دور شعر و شاعری رو یه خط قرمز میکشیدم! اما بسیار نقد شدن باید تا پخته شود خامی((:

پوست کلفت شدن کلا تو زندگی لازمه موقع نقد شنیدن خیلی بیشتر(: 

این زبون تند و تیز ماهم از نقد های بسیاری که بهش رفته ایجاد شده آبجی((:

دیگه بی تعارف شدیم!

حالا اجداد مطهرتو نفرستی سراغمون سر پل صراط بگن چرا دل شیشه ای این دختر ما رو  لرزوندی ها؟! ما حلالیتمونو همین جا بگیریم که کارمون اون دنیا به اندازه کافی کش دار هست(((:


پاسخ:
نقد رو خوب اومدی کلا برام جذاب بود ولی انتظار هم نباید داشت از امثال من که سریع می‌نویسم و ویرایش هم بلد نیستن:-(
شاید ی روز سر زدم به ی انجمن شعر و شاعری اون وقت ی خط قرمز می‌کشم رو شعر
آخه خودمم اوضاع خودمو میدونم...
ناراحت نشدم که حلالیت میخوای اجی@-}--
۱۲ مهر ۹۲ ، ۰۱:۵۱ ***العبد التائب***
وبلاگ بسیار زیبایی دارید.
اگر مایل به تبادل لینک هستید بسم الله.
موفق و موید باشید.
التماس دعا
پاسخ:
       متشکرم..
۱۲ مهر ۹۲ ، ۰۸:۵۰ بانوی خائف

گم گشته ی دیار محبت کجا رود

نام حبیب هست و نشان حبیب نیست

 

پاسخ:
چه قدر زیبا
قدر ناسی رو بدون
قدر ناسی رو بدون
قدر ناسی رو بدون
قدر ناسی رو بدون
قدر ناسی رو بدون
قدر ناسی رو بدون
قدر ناسی رو بدون
قدر ناسی رو بدون
قدر ناسی رو بدون
قدر ناسی رو بدون
قدر ناسی رو بدون
قدر ناسی رو بدون
همیشه گفتم اگه کسی بگه من از نقد خوشم میاد دروغ گفته !
البته از یه جت اینکه بگه ناراحت نشدم ولی آره اگه دید باز و معقولانه ای داشته باشه
خودش می دونه هیچ چیز بهتر از نقد نمی تونه تو پیشرفت کردن بهش کمک بکنه
واسه همسن
قدر ناسی رو بدون
بهتر از تعریف کردن های بی مورد که آدم باد می کنه.
بازم میگم
قدر ناسی رو بدون
من حتی تو وبشم نورفتما همین جا نظراتش رو دیدم
موفق باشی


پاسخ:

     ناسی از اولین آشناهام بوده تو  این محیط.

خیلی ازش درس یاد گرفتم...

زیاد.

ازش ممنونم.

دید ناسی صحیحو بی بروبرگرد بود..

خودمم میدونستم چه  تحفه ای !نوشتم.منتظر این جور پیامها هم بودم...

تشکر از لطف شما

هم

 

آفرین...حتما ادامه بدهید

اما

 سلام
کجایی...؟

پاسخ:

متشکرم.

ذره.

۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۲:۲۲ سمیه ناصری
چقدر خوب که همه ماشالله اینجا اینقد احساسای قوی دارن
و خوش ذوق و قریحه ان
ــــــــــــ
من دوست دارم که اینجور کلمات با یه ضرب آهنگ کنار هم قرار میگیرن
انشالله موفق باشی عزیزم
پاسخ:
ممنون سمیه جان
اینجا میدانی پر از قریحه و ذوق !
۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۳:۱۱ *** رک و راست ***
مخمور ؟


یعنی چی؟
پاسخ:
مست و خمار الود
هیچ شاعری معتقد نیست که شعرش شعر
همه ی شعر های عالم یه دست یا بهتر بگم دل نوشته است
فقط یه سری فوت و فن هست یا بهتر بگم قاعده بازی که با رعایت کردنش
این دل نوشته ها بهتر به دل میشینه به قولی این قاعده ها باعث میشه کلمات
با نظام کلی عالم هماهنگی بهتر و بیشتری داشته باشه
شعری که رو وزن عروضی گفته بشه همین خاصیت رو داره
چون دست نوشته است همون قد به دل می شینه
اون آفرین ها هم واسه همین حس هستش
پاسخ:
تا به حال این قدر قانع نشده بودم تو ضمیمه ی شعر
واقعا قانع شدم 
ولی من فعلا قاعده ی شعر بی عروض و قافیه رو پی میگیرم:-)
که میشه نیمایی و اسپید و نو
انشالله بتونم روزی آن طور که درسته بنویسم
ممنون از شما
۱۲ مهر ۹۲ ، ۲۰:۲۲ میــرزا حکیـم
سلام.
زیاد از وزن، قافیه، فلان و بهمان سردر نمیارم!
اما در کل زیبا بود ..
پاسخ:
متشکرم
منم سر در نمی‌یارم!
۱۲ مهر ۹۲ ، ۲۱:۲۸ محدثه نیک سرشت

سلام علیکم.

شعر نوشت چندمتان بود؟!...

 

در مجموع زیبا بود، و از دل برآمده بود و بر دل نشست...

 

یا حق!

پاسخ:
سلام 
شر نوشت چندم؟
نمیدانم

اندکی بیشتر از متوسط!
۱۲ مهر ۹۲ ، ۲۱:۵۲ سجاد عبدی
سلام
خدا قوت.....
زیبا ........
پاسخ:
سلام
متشکرم

سلام آبجی..
نمیدونستم سیده بانو شعر هم میگه.. : )
خوشحال شدم.. آفرین..عالی بود...
پاسخ:

       سلام.

شعر که نه.

معر..

ممنونم.

احسنت
بسیار عالی
پاسخ:
لطف دارید
باب المراد است....

۱۴ مهر ۹۲ ، ۱۱:۵۰ سجاد عبدی

نفرین بر آن محرم نامحرم

که زهر جفا را نه در جام تو

که در کام ما ریخت

شهادت جواد الائمه بر شما تسلیت باد...

▌║█║YA HOO 110©sajjadabdi ▌║█║

پاسخ:
       بر شما نیز تسلیت.
 سلام

راحیل....

جالب بود

موفق باشید.

 

پاسخ:
سپاس
۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۳:۲۹ بی نشون ...
وصال حیدر و یارش مبارک
وصال یاس و دلدارش مبارک
از الطاف و عنایات الهی
رسیده حق به حقدارش مبارک
(تعجیل در فرج فرزندشان مهدی (عج) صلوات)
پاسخ:
اللهم صلوات علی محمد و ال محمد و عجل فرجام و فرجنا به
سما جان این شعرتو خیلی دوست دارم.واقعا حرف نداره...
پاسخ:
سلام متشکرم سمانه جان.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی