کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۲۰ ق.ظ
گاهی به این فکر می کنم که
چرا فکر می کنم زندگی م در این دنیا جاودانه است.!
و آیا بقیه هم مثل من فکر می کنند..؟
در این دنیا با اختلاف های بسیار قوی میان آدم هاش
یک اشتراک بسیار قوی وجود داره...
و اون اینه ماها هیچ کدوم جاودانه نیستیم در این دنیا.
روزی بدون اینکه منتظرش باشیم
خواهیم رفت..
اون جا قراره چی بگیم؟ بگیم مثلا ما آمادگی شو نداشتیم..
یا مثلا دوست داریم تا بار دیگر برگردیم.؟
چه خوب می شد همه همه می فهمیدن که خواهند رفت.
اون وقت هرس کم تری می خوردند و
دنیا خیلی قشنگ تر می شد.
کاش یکم به یادمون بیاد ما همه مسافر هستیم.
پانوشت:
1 می گویند پسری در خانه خیلی شلوغ کرده بود. وقتی پدرش آمد، مادرش شکایت او را به پدرش کرد. پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت شلاق را برداشت. پسر دید که اوضاع خیلی خراب است و همه ی درها بسته است. وقتی پدر شلاق را بالا برد پسر دید که کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد، خود را به سینه ی پدر چسباند...شلاق هم از دست پدر شل شد و افتاد.(شما هم هر وقت دیدید اوضاع بی ریخته، به سوی خدا فرار کنید) (حاج اسماعیل دولابی)
2 من به قد قامت یاران نرسیدم ای کاش...لااقل رکعت آخر به جماعت برسم
3 اللهم اغفر لی الذنوب التی تغیر النعم(خدایا بیامرز برایم آن گناهانی را که نعمت ها را تغییرمی دهند). اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعا(خدایا بیامرز برایم آن گناهانی را که از اجابت دعا جلوگیری می کنند).
4میگم ی وقت بد نباشه نزدیک 1200 سال است که مردی منتظر 313 نفر است؟
5 التماس دعای ظهور و باران...
۹۳/۱۱/۲۰