صدا دوربین حرکت
صدا
دوربین
حرکت
بیست سال گذشت..
از زندگی ام.
به سالهای طی شده مینگرم.
با خود چه اندوخته ام؟
1 کتابهای زیادی درکتابخانه دارم که برایشان هزینه صرف کرده ام فقط(و لا غیر) دارند خاک میخورند.
2 میخواهم برای زندگی ام برنامه ریزی داشته باشم(آن روز یک دفترچه خریدم تا برنامه ریزی کنم)ولی فقط دفترچه ای خریدم.
3 ذهن مشوشی دارم که پر از دغدغه است.و سعی در حل دغدغه هایم ندارم.(از فرداها انشالله)
4 ....(بسیارند .در خط نمیگنجد)
کات
سکانس خوبی بود.
خوش گذشت!.(امشب به سیل اشک ره خواب میزنم)
ولی من به آخرین سکانس امید دارم.
خدایی دارم بسیار الرحمان و الرحیم.
خدایی دارم حلیم و واسع.
خدایی دارم قدوس و ودود.
من خدایی دارم که هو الاول والاخر و الظاهر و الباطن.
برای سکانس بعدی مینویسم.(تصمیم میگیرم و توکل میکنم....)
...
کات
پانوشت:
1 (ولایإس من روح الله الا القوم الکافرون) و البته (و من یعمل مثقال ذره شر یره)
2 نمیدونم چرا خواستم فیلم گونه بنویسم و اندوخته هامو!در میان بگذارم. فقط امیدوارم ی تلنگر باشه..تا در مورد کتابهام و برنامه ریزی صحیح به طور جدی فکر کنم.البته نه اینکه نبوده..ولی کم..
3 والعصر ان النسان لفی خسر(مثل زلزله ی چند وقت پیش که زمین لرزید زیر پاهایم.خیلی سریع رخ خواهد داد..کات کلی زندگی )
4 (سعدیا گر بکند سیل فنا خانه ی عمر..دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست)
5 التماس دعا
بدون اغراق می گم ایده ی جالبی بود
کات
آدم رو یاد مرگ می ندازه تو اوج زندگی بدون مقدمه یهو اومد تو عرصه ی متن
واقعن مثل مرگ
کات