یکی از شرر هام
دوقدم مانده به صبح
دو قدم مانده به عشق
دوقدم مانده به فواره ی سرخ آب زمین
من تو را میجویم
تو که در سرخ ترین دشت دلم سبزتری
تو که در بادیه ی زرد زمان میجوشی
من تو را میپویم
تو که در ناحیه ی رنگ دلم خورشیدی
من تورا میجویم
ره من زود در این باغ بخفت
باغ من بی چمن است
باغ من در پس پیدایش رخ جان بدهد
باغ من بی سیب است
باغ من زرد ترین باغ جهان را نیکوست
ره من خوب بخفت
ره من آرام .اندک گم شد
وسپس پنهانش به نهانش پر شد
قلب من اندوهی ست
قلب من زخم عجیبی دارد
قلب من نیکو نیست
قلب من نیکو بود
قلب من نیکو خفت
در پس ثانیه ها آمدت تنگ شده
مردمم گه به زمین گه به هوا میبارند
مردمم دلتنگ اند
مردمم خاموشند
باغ من در ره این مردم خفت
باغ من رنگی بود
باغ من سبزی بود
باغ من زرد بشد
مردمم مرده شدند
مردمم در پس خروار زمین خوابیدند
من تو را میجویم
این من و دشت نمکزار زمین
تو بیا آمدنت سبزترین رنگ خدا
من تو را میجویم
من تورا با همه ی مردم شهر
من تو را با همه ی رنگ زمین
من تو را با همه ی روح خدا در قفس روح خودم میپویم
تو بیا سبزترین رنگ خدا
تو بیا
پانوشت:
۱ از نوشته های خودمه
۲ اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته والمستشهدین بین یدیه
در پس ثانیه ها آمدت تنگ شده
تایپش یه مشکل کوچیک داره جمله ی بالا تو نوشتت