شاید گره خورد به تو نزدیک تر شوم
شاید گره خورد به تو نزدیک تر شوم
این (از فردا ) ها روزی با ما میکنند انچه را که باید بکنند...
انوشت:
۱ والعصر ان النسان لفی خسر
۲ فردا دیر نیست؟
۱) صورت و دستان خود را در اب میشویم قدری هم به بالای سرم میکشم...و بعد
پاهایم..میگویند راز عجیبی ست در این آب و این آب زدن ها.
۲)تکه خاکی پیدا میکنم .میگویند اگر خاک برای کربلا اشد آبی ست بر آتش درونمان..اما اتش افکار را نمیدانم؟
۳)میایستم...و دستانم را بالا میبرم در دوسمت سرم سپس ..شروع میشود...(امروز قرار است به مهمانی برم...بهتر است چه بپوشم؟راستی ادکلن دوستم را پسندیدم من هم خواهم گرفت....)
۴)تمام شد باید جسم خور را در ۹۰ در جه قرار دهم به سمت جایی که همیشه می ایستم...(سبحان ربی.....روسری آبی خوب است؟نه بنفش بهتر است)
۵)اکنون برمیخیزم ...و اینبار روی آن تکه ی خاکم...کربلا نیست ولی خاک است دیگر...بماند(باید تموم شد زود به دوستم اس بدم ازش ادرس مغازه ی اکلن رو بخوام...) الله اکبر
۶)و کمی بیش تر ادامه میدهم و کمی بیش تر به نتیجه می رسم برای روسری و مغازه ی ادکلنم...عالی ست...نه
۷)تمام میشد (السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.....)
۸)خدا چه قدر صبور است...با او حرف میزنم در مقابل او میایستم و جز او با همه ارتباط دارم...
۱۰)خدایا ببخش دوست دارم با توجه بخوانم با عشق هم...اما
۱۱)شرم میکنم
۱۲)همین
پانوشت:
۱ خدایا دعا میکنم به من و تمام مردمی که در مقابلت قرار میگیرند ببخشی بی توجهی شان را و عنایت کنی تقوا را.
۲ در ادامه ی مطلب مواردی راجب بیشتر شدن عنایت به رکعت هایمان گذاشتم...
۳ انشالله همه با توجه به نکات ادامه ی مطلب به قرب در نماز دست یابیم
۴ یک تکه خاک میتواند تا ملکوت برساند حتی...
۱) بچه که بودم ..خوشحال بودم که جنگ نیست تو کشورم..آرامش..صلح(واژه ای که دوستش دارم).
۲)بزرگ تر شدم .و فکر کردم اگه ی بار دیگه جنگ میشد تو کشورم..چه میشد؟
۳)بزرگ تر شدم .و خودمو تو ی جنگ بزرگ تر دیدم...سربازاش مخفی بودن...منافق بودن...در حین اینکه فکر میکردیم دوست مان هستند از پشت خنجر هاشونو می کشیدند.
۴)فکر میکنم جنگی که توش جسم نابود بشه بدتر بود یا روح؟در حالی که جسم فانی و روح باقی هست؟"کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ"
۵)جنگ که هست سخت تره.شکننده تره..
۶)مواظب خودمون باشیم تا مغلوب نشیم...خیلی ساده ست. ی فیلم. ی عکس..ی نوشته..(اثر وضعی گناه از بین نمی ره).
۷)مراقب فکرمون باشیم...که میشه کردارمون...و بجنگیم سرسخت..
۸)شهیدی میگفت"خواهرم سیاهی چادر تو کوبنده تر از سرخی خون من است"اعتماد کنیم و بجنگیم..
پانوشت:
۱ بی حجابی سرباز جبهه ی مقابله....ولی چون خودی هستند .نباید یورش برد باید نرم عمل کرد.ملایم بود..و امر به معروف کرد..و نهی از منکر.
۲ خدایا توفیق بودن در جبهه ی حق را به تمام انهایی که میخواند عنایت کن.
۳ ما چه طور باید انتقام سیلی زهرا را بگیریم؟
۴ جذب حداکثری و دفع حداقلی.....
۵ التماس دعا
مانده جمکرانت و من.
و خوش بحال آنهایی که به تو نزدیک اند...
پانوشت
میخواهیم چله بگیریم.....
۱ بیایید به نیت امام مان ۴۰ روز یک گناهمان را ترک کنیم.
۲ بیایید کتاب مهدی شناسی بخوانیم ..برای ۴۰ روز.
۳ بیایید در طی ۴۰ روزمان چند امر به معروف ونهی از منکر انجام دهیم.
۴ اگه بازم طرحی برا این ۴۰ روز دارید بگید؟؟
۵ التماس دعا
نمیدانم مردم چه چیزی را پیدا کرده اند که تو را این چنین گم کرده اند؟
هوا پس است
تا وقتی که تو نیایی هوا پس است
و کلاه من و امثال من پس معرکه
پس معرکه ای که خود ادامه اش میدهیم
تا وقتی تو نیایی همه چیز پس است و فعلا خبری از پیش نیست.
پانوشت
فقط ظهورش میتواند گره گشا باشد
جز او راهی نیست
اللهم عجل لولیک لفرج
)سوگند به روز وقتی نور می گیرد و یه شب وقتی آرام می گیرد که نه تو را رها
کرده